تصویر: تابلوی سرو چمان، اثر استاد بدرالسما
سلام، امروز غزلی از خواجه شیراز، حافظ را که جناب شجریان در کنسرت سوییس، در دستگاه
ماهور اجرا و در آلبوم سرو چمان عرضه کرده است تقدیم میکنم:
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود، یاد سمن نمیکند
دی گلهای ز طرهاش کردم و از سر فسوس
گفت که این سیاه کج، گوش به من نمیکند **
تا دل هرزهگرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند
پیش کمان ابرویش لابه همی کنم ولی
گوش کشیدهاست از آن، گوش به من نمیکند **
با همه عطف دامنت آیدم از صبا عجب
کز گذر تو خاک را مشک ختن نمیکند
چون ز نسیم میشود زلف بنفشه پرشکن
وه که دلم چه یاد از آن عهدشکن نمیکند **
دل به امید روی او همدم جان نمیشود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمیکند
ساقی سیم ساق من گر همه درد میدهد
کیست که تن چو جام می جمله دهن نمیکند
دستخوش جفا مکن آب رخم که فیض ابر
بی مدد سرشک من در عدن نمیکند **
کشته غمزه تو شد حافظ ناشنیده پند
بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند **
** این ابیات در آواز اجرا نشدهاست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ